دل نگــــفتــــــــه هــــــــا
یقین دارم که می آیی با شوخی به چشم های خود دروغ نگوییم ... خدا دیدنی است ... وقتی بچه بودم پدرم می گفت : هر زمان خودت به تنهایی توانستی بند کفشهایت را ببندی مرد شده ای. اما من به پسرم می گویم: هر وقت توانستی بند کفشهای دوست داشتنی ات را خودت باز کنی و آن را به پابرهنه ای ببخشی آنگاه مرد شده ای .
قسم به قدمهایت...
آینه در آینه تصویر می شود
- شوق لحظه آمدنت
در خیال سبز تماشایم...
هم نگو
قهرم!
من جدی
گریه ام می گیرد...
Design By : Pichak |