دل نگــــفتــــــــه هــــــــا
زن را بــد نگوییــد کـہ او "دختـر" کــَسی اسـت. زن که بـاشـے ... عـاشـق شـوے لعنـَتـــــ بــه همــه ی قــانــون هــای دُنیــا دل من محکمه ایست حسادت میکنم ...!!! به بالشی که زیر سرت میگذاری به پیراهنی که تو بر تن داری به کلامی که بر لب می آوری حتی ... به هر کسی که مخاطب تو قرار میگیرد و میمیرم از این حسادتها ... روی شیشه با خط قرمز نوشته بود:
تـا مـن مَــــــدارت شـوم !
چـہ قــــرار و مـــدارے بـهـــتـر از مــــا
بگذآریـــ دْ بــِرَوَد. . .
مآنْدَ?? اِلتِمآسے نیسْت..........................
او را اذیــت نکنــید کـہ او زن کــَسی اسـت.
او را دشنــام ندهیـد کہ او "مـادر" کــَسی اسـت.
به عفــت او تجـاوز نکنیـد کہ او "خواهــر" کــَسی اسـت.
و او را توهیــن نکنیـد کہ او "یادگــار حــوا" اسـت.
"چـشـم سـفـیـد" خـطـابـَت مـے کـنـنـد !
راسـت مـے گـویـنـد . .
چـشـمـانـَم سـفـیـد شـد بـه جـاده هـایـے کـه..
"تـو" .. مـُسـافـر هـیـچـکـدام نـبـودے
نمی دانم چند روز؟
شاید روزی بیدارشوم و دنیا به شکل دیگری باشد
و قلب آدم ها...
اگر زحمتی نیست مراقب آرزوهایی که فوت کرده اند و همسفر بادها شده اند باشید...!
و حواستان به دلتنگی های اسکله باشد!
اینجا هیچ دستی عاشق نیست،
من دل به نوازش مهربان موج های دریا بسته ام
لطفا تا اطلاع ثانوی بیدارم نکنید...!
کــــه در آن
شکستــنِ دِل...
پیگـــردِ قــانــونـی نـَـدارَد!...
که به من میگوید:
همه را دوست بدار،
به همه خوبی کن،
و اگر بد دیدی،
دل به دریای محبت بزن و بخشش کن...
" آی سی یو "
و من بیخودانه داشتم فکر میکردم
" آی سی یو " یعنی
" می بینمت "
پرستار با وحشت گفت:
بیمار از دست رفت
و من کبود شدم
......از دست می روم
شوک می دهند
از تخت می جهد
جسم مرده ام
اما خط مانیتور مراقبت های ویژه همچنان صاف است...
هیچ کس نمی داند
که فقط تنفس مصنوعی کارساز است
آن هم از لبهای مکرر تو...
جسدم که رفت
روحم هنوز بیخودانه فکر می کند
" آی سی یو " یعنی
" می بینمت "
Design By : Pichak |